همه خوابیده بودن؛ منو «فرشته» تو یه اتاق بودیم؛ اون خوابش برده بود و من هم پتو رو تا پایینِ چشمام رو سرم کشیده بودمو دستام زیر پتو گوشیو نگه داشته بودن با «پیگمی» تو تلگرام حرف می‌زدیم و مسخره‌بازی درمی‌اوردیم

همون موقع واسم اس‌ام‌اس اومد.

ادامه مطلب

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Louis .:: بوستان نماز ::. گروه های آموزشی شهرستان کلاله کولر گازی سامسونگ لیست سریالهای ایرانی شرکت مهندسین و مشاوره اسپو وبلاگ روستای طاقچه داش Barbara